به گزارش راهبرد معاصر، هرچند هنوز فاصله زیادی تا سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری وجود دارد اما همین فاصله زمانی نیز برای آن که احزاب و جریانهای سیاسی فکری برای کاسههای چه کنمشان بیاندیشند چندان هم زیاد نیست. اصلاحطلبان که از یک سو ناکارآمدی دولت مورد حمایتشان و از سوی دیگر شکست در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند 98 کامشان را تلخ کرد حالا به دنبال راه حلی هستند تا این تلخی را در انتخابات 1400 جبران کنند.
درباره اینکه چه جناحی دست بالاتر را در انتخابات۱۴۰۰خواهد داشت باید گفت صحنه انتخابات در ایران صحنه پر رمز و راز و غیرقابل پیشبینی است، مثل مواردی که یک جناح خود را پیروز عرصه میدانسته، اما اتفاق ناباورانه دیگری رخ داده است. بنابراین هیچ جناحی نمیتواند از حالا خود را پیروز انتخابات بداند. نتیجه انتخابات به دهها عامل داخلی و برخی عوامل خارجی بستگی دارد. مساله اقبال اجتماعی خیلی مهم است، زیرا هر چقدر اقبال عمومی به انتخابات بالاتر باشد، علاوه بر تقویت ارتباط موثر میان مردم و نظام، منجر به جلوهگری دقیقتر آرای مردم در انتخاب کارگزارانشان خواهد شد. در حال حاضر مسایل مختلفی تا انتخابات در پیش رو است و باید دید که امید و اقبال اجتماعی به کدام جریان رو خواهد داشت؛ بنابراین پیشبینی نتیجه انتخابات از حالا واقع بینانه نیست.
در بخش اول این یادداشت، به چالش ها و مشکلات پیش روی اصلاح طلبان برای حضور موثر در انتخابات 1400 پرداختیم. در بخش دوم، رویکردهای احتمالی اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات 1400 را بررسی خواهیم نمود.
در سال ۹۸ جریان اصلاحات به دلیل کاهش سرمایه اجتماعی خود، با شکست مواجه شد و شاید ترس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری 1400 باعث شود برخی احزاب اصلاحطلب کاندیدای خود را معرفی کنند و برخی معرفی نکنند. از سویی، ممکن است اصلاح طلبان برای بازگرداندن آب رفته به جوی، به انتقاد گسترده از جریان حاکمیت بپردازند و با تغییر زمین بازی و ارائهی آدرس غلط به افکار عمومی، ناکارآمدی دولت مورد حمایتشان در 8 سال اخیر را ناشی از دخالتهای حاکمیتی و یا مشکلآفرینیهای داخلی در امور دولت معرفی نمایند. طرح چندبارهی موضوع «اختیارات محدود دولت» از سوی حسن روحانی در ماههای اخیر نیز در همین پروژه دیده میشود. احتمالا هجمه علیه نظارت استصوابی و کارکردهای آن مانند ادوار اخیر انتخابات نیز از سیاستهای مورد نظر اصلاحلات برای انتخابات 1400 خواهد بود. شاید یک مدل این رویکرد، ورود رئیس دولت اصلاحات به عرصه انتخابات و رد صلاحیت وی توسط شورای نگهبان باشد که نهایتا منجر به اتخاذ دو سیاست فوق الذکر خواهد شد. هر چند قهر با صندوق رای نیز میتواند یکی از حربههای انتخاباتی اصلاحات باشد اما عملا بعید است اصلاحطلبان با صندوق رای قهر کنند زیرا انتخابات برای ادامه حیات سیاسی آنها مهم است. میتوان انتظار داشت در انتخابات 1400 شاهد رویکرد جدیدی از اصلاح طلبان در سیاستورزی انتخاباتی باشیم.
با وجود تضعیف جریان اصلاحات در سالهای اخیر، اصلاحات به عنوان یکی از جناحهای سیاسی کشور که در سالهای اخیر نتایج دولت روحانی بنیانهای تئوریک آن را با تزلزل مواجه نموده است، ناچار است که با تکیه بر صندوق رای، مردم را به طرق مختلفی به رای دادن ترغیب کند.
اصلاحطلبان در شرایط کنونی که مدت زیادی تا انتخابات ریاستجمهوری سال آینده باقی نمانده است، میکوشند به راهبردی واحد برسند تا شرایطی مانند آنچه در شکست انتخابات مجلس رای آنان رخ داد، بهوجود نیاید. تا این لحظه نیز تقریبا تمام نیروهای اصلاحطلب و حتی تا حدی نیروهای حزب کارگزاران هم به این نتیجه رسیدهاند که باید با تکیه بر کاندیدای تماما اصلاحطلب وارد انتخابات 1400 شد و دیگر از نامزهای غیراصلاحطلب حتی علی لاریجانی که در چند سال اخیر نزدیک به اصلاحطلبان بوده است، حمایت نکرد؛ اما به نظر میرسد اتحاد عملی میان اصلاحطلبان یک سوی ماجراست و سوی دیگر آن به نظر شورای نگهبان و البته تضعیف اقبال عمومی به جریان اصلاحات بستگی دارد؛ بهنحویکه به باور برخی از فعالان سیاسی این جریان، این امکان وجود دارد که اصلاحطلبان در عین حال که انتخابات را تحریم نمیکنند، نامزدی هم معرفی نکنند.
نکته اینجا است که اصلاح طلبان هوادار پیشنهاد انتخاب کاندیدای مرضی الطرفین براتی اصلاحات در انتخابات1400 برای عملیاتی کردن ایده خود باید راهکار یافته و نظر اصلاح طلبانی که به معرفی گزینه کاملا اصلاح طلب تاکید دارند را جلب کنند.
این در حالی است که اصلاح طلبان از یک طرف با تکیه بر برخی چهرههای بیشتر رسانهای خود، مصاحبههایی در رسانهها ترتیب میدهند و از هم اکنون برنده قطعی انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ را یک چهره اصولگرا و بعضا یک اصولگرای تندرو میخوانند و از طرفی هم زیرپوستی تلاش میکنند، هرچه بهتر و بیشتر در تدارک حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده برآیند.
از سال ۹۲ تا همین سال گذشته، یعنی انتخابات مجلس یازدهم، اصلاح طلبان در هر انتخاباتی شرکت کردند، رأی قابل توجهی به دست آورده و عمدتا بر رقیب خود یعنی اصولگرایان فائق آمدند؛ اما عملکرد نامناسب از سوی این طیف در کرسیهایی که بر آن نشستند، باعث شد بخش قابل توجهی از بدنه حامی این جریان قید حضور در انتخابات مجلس را بزنند و به این طیف سیاسی هم بی اعتماد شدند.
اما چطور اصلاح طلبان از وضعیت برنده به بازندگی تغییر یافتند؟ در طرف مقابل اصولگرایان با اتکا به چهرههای جوانتر خود و به پشتوانه نتیجه نسبتا خوبی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ به دست آورده بودند و البته عدم انجام اقدامات مناسب و بایسته از سوی رقیبشان یعنی اصلاح طلبان، توانستند بخش قابل توجهی از کرسیهای مجلس یازدهم را از آن خود کرده و یک مجلس قریب به اتفاق اصولگرا را در فاصله یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری تشکیل دهند.
اصلاح طلبان هم بیکار ننشستهاند و اقدامات و رایزنیهایی از سویشان صورت گرفته که نشان میدهد خیلی جدی عزم حضور در انتخابات سال آینده را دارند و البته امیدوار هم هستند که چه بسا در صورت تحقق خواستهها و برنامههایشان یکباره یک چهره اصلاح طلب راه روحانی را در جایگاه ریاست جمهوری ادامه دهد.
شنیدهها حاکی از آن است که اصلاح طلبان قصد دارد یک ترکیب تند را برای ساز و کار انتخاباتی شان در نظر بگیرند؛ بنابراین، از «عبدالله نوری» به عنوان گزینه جدی ریاست سازوکار انتخاباتی شان برای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ یاد میشود.
این خبر در کنار خبر مطرح کردن نام افرادی نظیر «سید محمدخاتمی، محمدرضا خاتمی، مصطفی معین و محسن صفایی فراهانی» نشان از تصمیمات سیاسی جدی اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ دارد. طیف تندروتر جریان اصلاحات معتقد به معرفی چهرههایی هستند که شورای نگهبان نظر مساعدی به آنها ندارد و در صورت مطرح شدن، حتما آنها را ردصلاحیت خواهد کرد.
نظر این بخش از اصلاح طلبان این است که اگر شورای نگهبان، افرادی را که آنها مطرح خواهند کرد، به دلایل سیاسی تایید صلاحیت کند، اصلاح طلبان خواهند توانست با تکیه بر سابقه، سخنان و اقدامات تند این افراد، بدنه ناراضی حامی خود و همچنین بخش زیادی از طیف خاکستری را مجددا ترغیب به حضور در انتخابات کنند و شکل گیری چنین رویداد و اتفاقی معنایی جز پیروزی جریان اصلاحات در انتخابات سال آینده نخواهد داشت.
البته همین بخش از اصلاح طلبان اعتقاد دارند که یا با چهرههای تندتر اصلاح طلب که شانس کمی برای گرفتن تائید صلاحیت دارند در انتخابات حضور پیدا میکنند و شانس خود را برای پیروزی افزایش میدهند؛ یا اینکه بهتر است اصلاح طلبان کاندیدایی غیر از این افراد معرفی نکنند؛ چون در این صورت اصولگرایان شانس پیروزی بسیار بالایی خواهند داشت.
به هر حال، اصلاحطلبان نمیخواهند بدون قید و شرط در انتخابات شرکت کنند و کاندیدا داشته باشند و قرار ندارند تا اصل بر شرکت در انتخابات باشد و نتیجه برای اصلاحطلبان فرع باشد. ضمن اینکه مشخصا اصلاحطلبان مقبولیت قابل توجهی در میان مردم ندارند. بنابراین به نظر میرسد درصورتی که جریان اصلاحات به این جمعبندی رسید که در انتخابات 1400 از کاندیدایی اعلام حمایت کند، این شخص یک چهره اصلاحطلب شناسنامهدار و اصیل باشد؛ چراکه دیگر آن زمان گذشته که مردم با استناد به وعده نسیه اصلاحطلبان و حمایت آنها از یک شخص پای صندوقها حاضر شوند و به آن شخص رأی بدهند.
تا اینجای کار معلوم نیست که سیاست انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخابات 1400 چه خواهد بود؛ زیرا به نظر میرسد اصلاحطلبان علاوه بر مخدوششدن سرمایه اجتماعی خود به دلایل متعدد، گرفتار چند مانع دیگر نیز هستند؛ ازجمله آنکه آنها میدانند احتمال تأیید صلاحیت نیروهای اصیل جبهه اصلاحات و فعالان فتنه 88 بسیار کم خواهد بود. از سوی دیگر، جدای از انتقادهای فراوانی که جامعه به اصلاحات و نوع تفکر آن در اقتصاد و فرهنگ و سیاست خارجی دارد، مشکلات عدیده کنونی ناشی از ناکارآمدی دولت وابسته به اصلاحات، میل به شرکت در انتخابات را کاهش داده است. همچنین مشخص نیست در صورت ردصلاحیت نیروهای مسئلهدار اصلاحطلب، مجموعه اصلاحطلبان بین نظارهگربودن یا حمایت از یک نامزد غیراصلاحطلب اما نزدیک به مواضعشان کدامیک را انتخاب میکنند؟
احتمالا رویکرد اصلاح طلبان در این انتخابات مشارکت و معرفی کاندیدا با در نظر گرفتن شرایط و بدون اصرار به مردم است. این رویه هم از سوی آن طیفی که خواهان بازنگری و برگشت به جامعه محوری هستند، مورد استقبال است و هم از سوی آن طیفی که اعتقاد دارند جریان اصلاح طلب با کاندیدایی را معرفی کند که در چارچوب حاکمیت تعریف شده و شانس پیروزی داشته باشد.
آقای کوشکی،
جمهوری یعنی حکومتی که براساس دموکراسی و حق رأی باشد آیتالله خمینی عوامفریب بود که دیکتاتوریاش را جمهوری اسلامی نامید.
سرور گرامی،
تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- مذاکره با آقای ترامپ برای دفع تهدیدات خارجی،
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی،
با تشکر از توجه شما،